آداب آمیزش با همسر
احکام بانوان حیض رحم زن در هر 28 روز پیوسته در حال فعالیت برای باروری است . اگر آبستنی صورت نگیرد دور سازندگی با آغاز خونریزی پایان مییابد. در این دوره بانوان از نظر طهارت و عبادت و آمیزش جنسی وظائفی دارند که باید مراعات کنند.
احكام بانوان
حيض رحم زن در هر 28 روز پيوسته در حال فعاليت براي باروري
است .
اگر آبستني صورت نگيرد دور سازندگي با آغاز خونريزي
پايان مييابد.
در اين دوره بانوان از نظر طهارت و عبادت و آميزش
جنسي وظائفي دارند كه بايد مراعات كنند.
(مسأ له 2011
) در مبحث استحاضه و حيض و نفاس هر جا گفته شود وظيفه زن احتياط است
منظور اين است
كه هم عبادات خود را به جا آورد و هم كارهائي را كه بر حائض حرام است ترك
كند, ولي چون بعضي از فقها(1)
عبادت حائض را ذاتا
حرام ميدانند, بنابراين در مواردي كه ديگران به جمع بين تروك حائض و
اعمال مستحاضه فتوا ميدهند احتياط كامل ممكن نيست .
(مسأ له 2012) خون
حيض در بيشتر اوقات , غليظ و گرم و رنگ آن سرخ ياسرخ مايل به سياه است
و با فشار و كمي سوزش بيرون ميآيد.
(مسأ له 2013) زنان
قرشي (2) (كه زنان سيد يك صنف از آنها هستند) و غيرقرشي هر دو بعد از
تمام شدن پنجاه
سال قمري تا شصت سالگي اگر درروزهاي عادت خود خون ببينند يا خوني
كه ميبينند نشانه هاي
حيض داشته باشد بايد احتياط كنند يعني هم وظائف مستحاضه را
انجام دهند و هم كارهائي
را كه حائض بايد ترك كند, ترك نمايند و بعد از شصت سالگي يائسه
ميشوند.
(مسأ له 2014) خوني
كه دختر پيش از تمام شدن نه سال و زن بعد از يائسه شدن ميبيند حيض
نيست .
(مسأ له 2015) زني
كه بچه شير ميدهد و زن حامله ممكن است حيض شوند.
فرق حامله با زنان
ديگر در اين
است كه اگر بعد از گذشتن بيست روز از اول عادتش خوني با نشانه هاي حيض
ببيند, لازم است
بنابر احتياط, احتياط كنديعني وظائف حائض و مستحاضه را مراعات كند.
(مسأ له 2016) زني
كه شك دارد يائسه شده , اگر خوني ببيند و نداند حيض است يا نه , بايد بنا
بگذارد كه يائسه نشده است .
(مسأ له 2017)
مدت حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نميشود و اگرمختصري هم از
سه روز كمتر
باشد, حيض نيست .
البته در زن باردار اگر كمتراز سه روز شد, بايد احتياط كند
(مسأ له 2018)
بايد سه روز اول حيض پشت سر هم باشد, و اگر در ضمن ده روز, سه روز يا
بيشتر خون ببيند
ولي سه روز آن پشت سر هم نباشد, بايد درتمام روزهائي كه خون ديده
و يا در وسط پاك است , احتياط كند.
(مسأ له 2019) لازم
نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد بلكه اگر در داخل خون باشد كافي
است به شرط آنكه
از اول مقداري خون بيرون آمده باشد واگر اصلا خون بيرون نيامده باشد
احتياط آنست
كه عبادتهايش را بجا آورد وكارهائي را كه بر حائض حرام است , ترك كند.
همچنين است اگر در بين سه روز مدت بسيار كمي پاك شود.
(مسأ له 2020)
لازم است سه شبانه روز كامل خون ببيند تا حائض محسوب شود و اگر از اذان
صبح روز اول تا
غروب روز سوم پيوسته خون جريان داشته باشد و بعد قطع شود, بايد احتياط
كند.
(مسأ له 2021)
اگر سه روز پشت سر هم خون ببيند و پاك شود, چنانچه دوباره خون ببيند,
به طوري كه محكوم
به حيض باشد و روزهايي كه خون ديده و دروسط پاك بوده روي هم
از ده روز بيشتر
نشود, روزهائي كه در وسط پاك بوده بايد احتياط كند و روزهائي كه
خون ديده حيض است .
(مسأ له 2022) اگر
خوني ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد ونداند كه خون
حيض است
يا خون زخم و جراحت , بايد احتياط كند يعني كارهايي را كه بر حائض حرام
است ترك كند و عبادتهايش را بجا آورد.
(مسأ له 2023)
اگر خوني ببيند و شك كند كه حيض است يا نفاس , به احكام حيض و نفاس
عمل كند و غسل را به قصد آنچه بر عهده اوست
(مسأ له 2024) اگر خوني ببيند كه نداند خون حيض است يا بكارت , بايد بامقداري پنبه خود را وارسي كند.
پس اگر اطراف آن آلوده باشد, خون بكارت است و اگر به همه آن رسيده , خون حيض است .
(مسأ له 2025) اگر كمتر از سه روز خون ببيند و پاك شود و بعد از سه روزخون ببيند و تا سه روز پي در پي جريان داشته باشدو مجموع خون اول وخون دوم و روزهاي وسط ده روز بيشتر نشود, در زمان خون اول و روزهاي پاك وسط, احكام استحاضه و حيض را مراعات كند و در زمان خون دوم به احكام حائض عمل كند.
و اگر بيشتراز ده روز شد, بعد از روز دهم از خون اول تا روز دهم خون دوم احكام حيض و استحاضه را مراعات كند.
(مسأ له 2026) زني كه با استعمال دارو از عادت ماهانه خود جلوگيري كرده است , چنانچه در ايام عادت يا غير آن , خوني ببيند و شك كند كه حيض است يا نه , در صورتي كه صفات حيض را دارا نبوده و از سه روز كمتر باشد, حيض نيست .
احكام حائض (مسأ له 2027 ) چند چيز بر حائض حرام است : اول : عبادتهايي كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم به جا آورده شود,ولي به جا آوردن عبادتهايي كه وضو و غسل و تيمم براي آنها لازم نيست ,مانند نماز ميت , مانعي ندارد.
دوم : تمام چيزهايي كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد.
سوم : آميزش جنسي از جلو, كه هم براي مرد حرام است و هم براي زن اگر به مقدار ختنه گاه داخل شود, اگر چه مني هم بيرون نيايد, بلكه بنابر احتياطمقدار كمتر از ختنه گاه را هم داخل نكند و بنابر احتياط آميزش از پشت نيزحرام است چه زن حائض باشد و چه نباشد.
(مسأ له 2028) آميزش كردن در روزهائي كه حيض زن قطعي نيست ولي شرعا محكوم به حيض است , جايز نيست .
پس زني كه بايد به دستوري كه بعدا گفته ميشود روزهاي عادت خويشان خود را حيض قرار دهد, شوهرش نميتواند در آن روزها با او نزديكي كند.
(مسأ له 2029 ) اگر شماره روزهاي حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرددر قسمت اول با زن خود از جلو آميزش كند, بنابر احتياط بايد يك دينار(حدود 22 نخود طلاي سكه دار (3 و اگر در قسمت دوم آميزش كند, نيم دينار (حدود 11 نخود) و اگر در قسمت سوم آميزش كند, ربع دينار (حدود5/5 نخود) به فقير بدهد.
مثلا زني كه شش روز خون حيض ميبيند, اگرشوهرش در شب يا روز اول و دوم با او آميزش كند بايد يك دينار شرعي و در شب يا روز سوم و چهارم نيم دينار و در شب يا روز پنجم و ششم بايد ربع دينار بدهد.
و بنابر احتياط اگر از پشت هم آميزش كند حكم همين است .
(مسأ له 2030) اگر طلاي سكه دار ممكن نباشد, بايد مصالحه كند (بر اساس طلاي بدون سكه و پول طلاي سكه دار) و اگر قيمت طلا در وقتي كه آميزش كرده است با وقتي كه ميخواهد به فقير بدهد فرق كرده است بايد قيمت وقتي را كه ميخواهد به فقير بدهد حساب كند.
(مسأ له 2031 ) اگر كسي هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم درقسمت سوم حيض , با زن خود آميزش كند, بنابر احتياط بايد هر سه كفاره را(كه روي هم سي و هشت نخود و نيم ميشود) بدهد.
(مسأ له 2032) اگر انسان بعد از آن كه در حال حيض آميزش كرده و كفاره آن راداده , دوباره آميزش كند, باز هم بايد كفاره بدهد.
(مسأ له 2033) اگر با زن حائض چند مرتبه آميزش كند و در بين آنها كفاره ندهد, بنابر احتياط براي هر آميزش يك كفاره بدهد.
(مسأ له 2034) اگر مرد در حال آميزش بفهمد زن حائض شده , بايد فورا از اوجدا شود و اگر نشود, بنابر احتياط بايد كفاره بدهد.
(مسأ له 2035) اگر با زن حائض زنا كند يا با حائض نامحرمي به گمان اينكه همسر اوست آميزش نمايد, بايد كفاره بدهد.
(مسأ له 2036) كسي كه نميتواند كفاره بدهد, بنابر احتياط بايد به اندازه سيرشدن يك فقير گرسنه صدقه بدهد و نيز استغفار كند, و هر وقت توانست , بنابراحتياط بايد كفاره بدهد.
(مسأ له 2037) طلاق دادن زن در حال حيض , باطل است .
(مسأ له 2038) اگر زن بگويد حائض هستم يا از حيض پاك شده ام در صورتي كه مورد اتهام نباشد بايد حرف او را قبول كرد.
و اگر مورد اتهام باشد بايداحتياط كرد مگر آنكه اطمينان پيدا شود كه دروغ ميگويد.
(مسأ له 2039) اگر زن در بين نماز حائض شود, نماز او باطل است .
(مسأ له 2040) اگر زن در بين نماز شك كند كه حائض شده يا نه , نماز اوصحيح است ولي اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز حائض شده نمازي كه خوانده باطل است .
(مسأ له 2041 ) بعد از آن كه زن از خون حيض پاك شد, اگر چه غسل نكرده باشد, طلاق او صحيح است , و شوهرش ميتواند با او آميزش كند, ولي احتياط مستحب آن است كه پيش از غسل از آميزش با او خودداري نمايد.
اماكارهاي ديگري كه در وقت حيض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد ولمس خط قرآن , تا غسل نكند بنابر احتياط بر او حلال نميشود.
(مسأ له 2042) نمازهاي يوميه اي كه زن در زمان قاعدگي نخوانده , قضا ندارد,ولي روزه هاي واجب را بايد قضا نمايد و بنابر احتياط قضاي نماز آيات را نيزبجا آورد.
(مسأ له 2043) هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند كه اگر نماز را تأ خير بيندازدحائض ميشود, بايد فورا نماز بخواند.
و در صورتي كه احتمال بدهد كه حائض ميشود, بنابر احتياط بايد فورا نماز بخواند.
(مسأ له 2044) اگر زن نماز را تأ خير بيندازد و از اول وقت به اندازه خواندن واجبات نماز بگذرد و حائض شود, بنابر احتياط قضاي آن نماز بر او واجب است .
و بايد وضع خودش را معيار قرار دهد يعني اگر مسافر است نماز را دوركعتي و اگر غير مسافر است چهار ركعتي در نظر بگيرد.
(مسأ له 2045 ) اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاك شود و به اندازه يك ركعت نماز با طهارت , وقت داشته باشد, بنابر احتياط بايد نماز را بخواند و اگرنخواند بنابر احتياط بايد قضاي آنرا به جا آورد.
(مسأ له 2046) اگر زن حائض بعد از پاكي به اندازه غسل وقت ندارد ولي ميتواند با تيمم نماز را در وقت بخواند بنابر احتياط نماز را با تيمم بخواند ودر صورتي كه نخواند, بنابر احتياط قضا نمايد.
و اگر از جهت ديگري غير ازتنگي وقت تكليفش تيمم است مثل آنكه آب برايش ضرر دارد بايد تيمم كندو آن نماز را بخواند و اگر نخواند لازم است قضا نمايد.
(مسأ له 2047) اگر زن حائض بعد از پاك شدن شك كند كه براي نماز وقت دارد يا نه , بايد نمازش را بخواند.
و اگر به خيال اينكه به اندازه طهارت وخواندن يك ركعت وقت ندارد نماز نخواند و بعد بفهمد وقت داشته , بنابراحتياط بايد قضاي آنرا به جا آورد.
(مسأ له 2048) اگر حائض جنب باشد و هنگامي كه پاك ميشود غسل جنابت را انجام دهد, لازم نيست براي حيض نيز جداگانه غسل نمايد, هرچند خوب است در غسل نيت هر دو را بكند ولي بنابر احتياط اين غسل جاي وضو رانميگيرد, پس براي انجام عباداتي كه طهارت در آنها شرط است بنابر احتياطوضو نيز بگيرد و بنابر احتياط وضو را پيش از غسل انجام بدهد.
(مسأ له 2049 ) مستحب است زن حائض در وقت نماز, خود را از خون پاك نمايد و پنبه و دستمال را عوض كند و وضو بگيرد و اگر نميتواند وضو بگيردتيمم نمايد و در جاي نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر و دعا و صلوات شود.
(مسأ له 2050) خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جايي از بدن به حاشيه و مابين خطوط قرآن و نيز رنگ كردن مو و بدن به حنا و مانند آن براي حائض مكروه است .
اقسام زنهاي حائض (مسأ له 2051 ) زنهاي حائض بر شش قسمند: 1. زني كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون حيض ببيند و شماره روزهاي حيض او در هر دو ماه يك اندازه باشد, مثل آن كه دو ماه پشت سرهم از اول ماه تا هفتم خون ببيند.
2. زني كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين , خون حيض ببيند ولي شماره روزهاي حيض او در هر دو ماه يك اندازه نباشد, مثلا دو ماه پشت سرهم ازروز اول ماه خون ببيند ولي ماه اول روز هفتم , و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود.
3. زني كه شماره روزهاي حيض او در دو ماه پشت سرهم به يك اندازه باشد,ولي وقت ديدن آن دو خون يكي نباشد, مثل آن كه ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببيند.
البته لازم نيست حتما خون را در دو ماه ببيند بلكه اگر در يك ماه هم باشد و فاصله بين دو خون ده روز باشد بازهم عادت محقق ميشود مثل اينكه اول ماه خون ببيند و پنجم پاك شود و دوباره پانزدهم خون ببيند و بيستم پاك شود.
4. زني كه چند ماه خون ديده , ولي عادت معيني پيدا نكرده يا عادتش بهم خورده و عادت تازه اي پيدا نكرده است .
5. زني كه دفعه اول خون ديدن او است .
5. زني كه عادت خود را فراموش كرده است .
قسم اول را عادت منظم و دو قسم بعد را عادت نيمه منظم و سه قسم آخر رافاقد عادت ميناميم .
هر كدام احكامي دارند كه در مسائل آينده بيان ميشود.
عادت منظم (مسأ له 2052) زنهايي كه عادت منظم دارند سه دسته اند: 1. زني كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين , خون حيض ببيند و در وقت معين هم پاك شود, مثلا دو ماه پشت سرهم از روز اول ماه , خون ببيند و روزهفتم پاك شود كه عادت حيض اين زن از اول ماه تا هفتم است .
2. زني كه از خون پاك نميشود ولي دو ماه پشت سرهم چند روز معين مثلا ازاول ماه تا هشتم خوني كه ميبيند نشانه هاي حيض را دارد, يعني غليظ و سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون ميآيد.
و بقيه خونهاي او نشانه هاي استحاضه را دارد.
3. زني كه دو ماه پشت سرهم در وقت معين , خون حيض ببيند و بعد از آن كه سه روز يا بيشتر خون ديد, يك روز يا بيشتر پاك شود و دوباره خون ببيند و درهر دو ماه , تمام روزهائي كه خون ديده با روزهائي كه در وسط پاك بوده روي هم يك اندازه باشد.
(حكم دو قسم اخير بعد ذكر ميشود) (مسأ له 2053) زني كه عادت منظم دارد, اگر در وقت عادت خون ببيند, اگر چه آن خون , نشانه هاي حيض را نداشته باشد بايد به احكامي كه براي زن حائض گفته شد عمل كند.
و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده مثل اينكه پيش از سه روزپاك شود بايد عبادتهايي را كه به جا نياورده قضا نمايد.
و در صورتي كه يكي دو سه روز جلوتر و يا عقب تر از عادت خون ببيند و نشانه هاي حيض رانداشته باشد بايد احتياط كند.
(مسأ له 2054) زني كه عادت منظم دارد اگر چند روز پيش از عادت و همه روزهاي عادت و چند روز بعد از عادت خون ببيند و روي هم از ده روز بيشترنشود, و خونهاي غير روزهاي عادت نشانه حيض داشته باشد, همه حيض است و اگر نشانه هاي حيض را نداشته باشد بايد در روزهاي غير عادت احتياط كند و اگر از ده روز بيشتر شود فقط روزهاي عادت حيض و بقيه استحاضه است .
(مسأ له 2055) زني كه عادت منظم دارد اگر مقداري از روزهاي عادت و چندروز پيش از آن با نشانه هاي حيض خون ببيند و روي هم از ده روز بيشتر نشودهمه حيض است و اگر خون قبل از روزهاي عادت نشانه هاي حيض نداشته باشد, بايد احتياط كند و اگر از ده روز بيشتر شود روزهائي كه در عادت خون ديده چنانچه كمتر از سه روز باشد با چند روز پيش از آن كه روي هم به مقدارعادت او ميشود حيض و روزهاي اول را استحاضه قرار دهد و چنانچه سه روز يا بيشتر باشد آن خون را حيض قرار دهد و روزهاي قبل از عادت را تااندازه اي كه به مقدار عادت برسد احتياط كند و اگر مقداري از روزهاي عادت و چند روز بعد از عادت با نشانه هاي حيض خون ببيند و رويهم از ده روزبيشتر نشود همه حيض است و اگر خون بعد از ايام عادت نشانه هاي حيض نداشته باشد, بايد احتياط كند و اگر از ده روز بيشتر شود بايد روزهائي كه درعادت خون ديده چنانچه كمتر از سه روز باشد با چند روز بعد از آن كه رويهم به مقدار عادت او شود حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و در صورتي كه خوني را كه در عادت ديده سه روز يا بيشتر باشد در مقدار زيادي تا مقدارعادت احتياط كند.
(مسأ له 2056) زني كه عادت منظم دارد, اگر بعد از آن كه سه روز يا بيشتر خون ديد پاك شود و دوباره خون ببيند و فاصله بين دو خون كمتر از ده روز باشد وهمه روزهايي كه خون ديده با روزهايي كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشترباشد مثل آن كه پنج روز خون ببيند و پنج روز پاك شود و دوباره پنج روز خون ببيند, چند صورت دارد: 1 ـ آن كه تمام خوني كه دفعه اول ديده , يا مقداري از آن , در روزهاي عادت باشد و مقدار ديگر, يكي دو روز قبل از عادت و يا به نشانه هاي حيض باشد دراين صورت همه خون اول حيض است و اگر مقدار ديگر اينطور نبود بايد درآن مقدار احتياط كرد و خون دوم كه بعد از پاك شدن ميبيند اگر در روزهاي عادت نباشد, استحاضه است .
2 ـ آن كه خون اول در روزهاي عادت نباشد, و تمام خون دوم يا مقداري از آن در روزهاي عادت باشد در اين صورت خون اول را استحاضه قرار دهد وحكم خون دوم مثل حكم خون اول در قسم اول است .
3 ـ آن كه مقداري از خون اول و دوم در روزهاي عادت باشد و خون اولي كه در روزهاي عادت بوده از سه روز كمتر نباشد, در اين صورت در روزهايي كه در ايام عادت خون ديده حيض است و در ايام پاكي وسط بايد احتياط كند ومقداري از خون اول كه پيش از روزهاي عادت بوده اگر يكي دو روز بود,احتياط كند و اگر بيشتر بوده , استحاضه است و به مقدار يكي دو روز از ايام عادت تا ده روز احتياط كند مثلا در همين مثال , روز اول و دوم ماه و نيز روز نهم و دهم ماه احتياط كند و مقداري از خون دوم كه بعد از روزهاي عادت بوده استحاضه است , مثلا اگر عادتش از سوم ماه تا دهم بوده , در صورتي كه يك ماه از اول تا ششم خون ببيند و دو روز پاك شود و بعد تا پانزدهم خون ببيند, از سوم تا دهم حيض است و از اول تا سوم و همچنين از دهم تا پانزدهم استحاضه است .
(مسأ له 2057) زني كه عادت منظم دارد اگر دو مرتبه در روزهاي عادت خون ببيند ولي خون اول از سه روز كمتر باشد بايد در تمام دو خون و پاكي وسطاحتياط كند.
(مسأ له 2058) زني كه عادت منظم دارد اگر در وقت عادت خون نبيند و در غيرآن وقت به تعداد روزهاي حيضش با نشانه هاي حيض خون ببيند, بايد همان را حيض قرار دهد و اگر نشانه هاي حيض نداشته باشد بايد احتياط كند.
(مسأ له 2059) زني كه عادت منظم دارد, اگر در وقت عادت , خون ببيند ولي شماره روزهاي آن كمتر يا بيشتر از روزهاي عادت او باشد و بعد از پاك شدن ,دوباره به شماره روزهاي عادت خود خون ببيند, بنابر احتياط بايد در هر دوخون , احتياط كند.
ولي در روزهاي وسط كه پاك است , حكم زن طاهر را داردمگر در صورتي كه مجموع دو خون كمتر از ده روز باشد كه در ايام پاكي احتياط ميكند.
(مسأ له 2060) زني كه عادت منظم دارد, اگر بيشتر از ده روز خون ببيند, خوني كه در روزهاي عادت ديده اگر چه نشانه هاي حيض را نداشته باشد, حيض است و خوني كه بعد از روزهاي عادت ديده اگر چه نشانه هاي حيض را داشته باشد استحاضه است .
مثلا زني كه عادت حيض او از اول ماه تا هفتم است , اگراز اول تا دوازدهم خون ببيند, هفت روز اول آن حيض و پنج روز بعداستحاضه ميباشد.
عادت نيمه منظم 1 (مسأ له 2061) زنهايي كه فقط زمان عادت آنها معين است سه دسته اند: 1. زني كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين , خون حيض ببيند و بعد از چندروز پاك شود ولي شماره روزهاي آن در هر دو ماه يك اندازه نباشد, مثلا دوماه پشت سر هم روز اول ماه خون ببيند ولي ماه اول روز هفتم , و ماه دوم روزهشتم از خون پاك شود, كه اين زن بايد روز اول ماه را اول حيض خود قراردهد.
2. زني كه از خون پاك نميشود ولي دو ماه پشت سر هم در وقت معين خون او نشانه هاي حيض را دارد يعني غليظ و سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون ميآيد و بقيه خونهاي او نشانه استحاضه را دارد و شماره روزهايي كه خون او نشانه حيض دارد, در هر دو ماه يك اندازه نيست مثلا در ماه اول , ازاول ماه تا هفتم و در ماه دوم از اول ماه تا هشتم , خون او نشانه هاي حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد.
(حكم اين قسم بعد ذكر ميشود) 3. زني كه دو ماه پشت سر هم در وقت معين , سه روز يا بيشتر خون ببيند و بعدپاك شود و دو مرتبه خون ببيند و تمام روزهايي كه خون ديده با روزهايي كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود ولي ماه دوم كمتر يا بيشتر از ماه اول باشد, مثلا در ماه اول هشت روز و در ماه دوم نه روز باشد كه اين زن هم بايدروز اول ماه را روز اول حيض خود قرار دهد.
(مسأ له 2062) زني كه فقط زمان عادت او معين است , اگر در وقت عادت خوديا دو روز پيش از عادت خون ببيند, اگر چه آن خون نشانه هاي حيض رانداشته باشد, بايد به احكامي كه براي زنهاي حائض گفته شد رفتار نمايد و اگرسه روز قبل از عادت و يا يكي دو سه روز بعد از عادت خون ببيند كه عرفابگويند عادت او جلو يا عقب افتاده , در صورتي كه نشانه هاي حيض را نداشته باشد بايد احتياط كند و اگر بعد بفهمد حيض نبوده , مثل آن كه پيش از سه روزپاك شود, بايد عبادتهايي را كه به جا نياورده قضا نمايد.
(مسأ له 2063) زني كه فقط زمان عادت او معين است , اگر بيشتر از ده روزخون ببيند و نتواند حيض را از روي نشانه هاي آن تشخيص دهد, بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار دهد, چه پدري باشند چه مادري , زنده باشند يا مرده .
ولي در صورتي ميتواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد كه شماره روزهاي حيض همه آنان يك اندازه باشد و اگر شماره روزهاي حيض آنان يك اندازه نباشد, مثلا عادت بعضي پنج روز و عادت بعضي ديگر هفت روز باشد بايد در آن دو روز احتياط كند همچنين اگر عادت خويشانش ازهفت روز بيشتر است در مقدار بيشتر از هفت روز احتياط كند و اگر از هفت روز كمتر باشد باز بايد تا هفت روز احتياط كند.
(مسأ له 2064) زني كه فقط زمان عادت او معين است و شماره عادت خويشان خود را حيض قرار ميدهد, بايد روزي را كه در هر ماه اول عادت او بوده , اول حيض خود قرار دهد, مثلا زني كه هر ماه , روز اول ماه خون ميديده و گاهي روز هفتم و گاهي روز هشتم پاك ميشده , چنانچه يك ماه , دوازده روز خون ببيند و عادت خويشانش هفت روز باشد, بايد هفت روز اول ماه را حيض وباقي را استحاضه قرار دهد.
و اگر وسط يا آخر عادت او معلوم است چنانچه خون او از ده روز تجاوز كند هفت روز را طوري قرار دهد كه آخر يا وسط آن موافق با آن وقت باشد.
عادت نيمه منظم 2 (مسأ له 2065) زنهائي كه فقط شماره روزهاي عادت آنها معين است سه دسته اند: 1. زني كه شماره روزهاي حيض او در دو ماه پشت سر هم يك اندازه باشد,ولي وقت خون ديدن او يكي نباشد كه در اين صورت هر چند روزي كه خون ديده عادت او محسوب ميشود.
مثلا اگر ماه اول از روز اول تا پنجم و ماه دوم از يازدهم تا پانزدهم خون ببيند, عادت او پنج روز است .
2. زني كه از خون پاك نميشود ولي دو ماه پشت سر هم چند روز از خوني كه ميبيند نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه دارد و شماره روزهايي كه خون نشانه حيض دارد در هر دو ماه يك اندازه است , اما وقت آن يكي نيست .
3. زني كه دو ماه پشت سر هم سه روز يا بيشتر خون ببيند و يك روز يا بيشترپاك شود و دو مرتبه خون ببيند و وقت ديدن خون در ماه اول با ماه دوم فرق داشته باشد, به طوري كه تمام روزهايي كه خون ديده و روزهايي كه در وسطپاك بوده از ده روز بيشتر نشود و شماره روزهاي آن هم به يك اندازه باشد.
(حكم دو قسم اخير بعد ذكر ميشود) (مسأ له 2066) زني كه فقط شماره روزهاي عادت او معين است , اگر بيشتر ازشماره عادت خود خون ببيند و از ده روز بيشتر نشود, اگر همه نشانه هاي حيض دارند حيض و اگر نشانه هاي حيض ندارند بايد احتياط كند و اگر از ده روز بگذرد چنانچه همه خونهايي كه ديده نشانه حيض داشته باشد بايد ازموقع ديدن خون به شماره روزهاي عادتش حيض و بقيه را استحاضه قراردهد, و اگر همه اين خونها نشانه حيض نداشته باشد بايد از اول به مقدار عادتش احتياط كند.
و اگر همه خونهايي كه ديده يك جور نباشد, بلكه چندروز از آن , نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه داشته باشد, اگرروزهايي كه خون , نشانه حيض دارد با شماره روزهاي عادت او يك اندازه است , بايد همان روزها را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد, و اگر روزهايي كه خون نشانه حيض دارد, از روزهاي عادت او بيشتر است ولي از ده روزبيشتر نميشود به اندازه روزهاي عادتش حيض است و بقيه را احتياط كند واگر روزهايي كه خون نشانه حيض دارد از روزهاي عادت او كمتر است ,روزهايي كه نشانه حيض دارد حيض است و بقيه را تا ايام عادت بايد احتياطكند و اضافه بر آنها استحاضه است .
فاقد عادت (مسأ له 2067) زني كه چند ماه خون ديده ولي عادت معيني پيدا نكرده يا ازپيش عادت معيني داشته و اينك بهم خورده است , اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خونهايي كه ديده نشانه حيض داشته باشد چنانچه عادت خويشان او هفت روز است بايد هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد, و اگركمتر است مثلا پنج روز است بايد همان را حيض قرار دهد.
و بنابر احتياطواجب , در تفاوت بين شماره عادت آنان و هفت روز, كه دو روز است ,احتياط كند و اگر عادت خويشانش بيشتر از هفت روز مثلا نه روز است , بايد هفت روز را حيض قرار دهد و بنابر احتياط در تفاوت بين هفت روز و عادت آنان , كه دو روز است , احتياط كند و اگر همه خونهايي كه ديده نشانه حيض نداشته باشد بايد در تمام صورتهاي بالا احتياط كند.
(مسأ له 2068) زني كه چند ماه خون ديده ولي عادت معيني پيدا نكرده اگربيشتر از ده روز خوني ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگرنشانه استحاضه دارد, چنانچه خوني كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز يابيشتر از ده روز نباشد, همه آن حيض است و اگر خوني كه نشانه حيض داردكمتر از سه روز باشد بايد از اول تا هفت روز احتياط كند و همچنين است اگرپيش از گذشتن ده روز از خوني كه نشانه حيض دارد دوباره خوني ببيند كه آن هم نشانه حيض داشته باشد, مثل آن كه پنج روز خون سياه و نه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سياه ببيند, بايد از خون اول تا مدت ده روز و در خون دوم كه نشانه حيض دارد احتياط كند.
(مسأ له 2069) زني كه دفعه اول خون ديدن اوست اگر بيشتر از ده روز خون نبيند و همه خونها داراي نشانه حيض باشد همه آنها حيض است و اگر همه نشانه هاي استحاضه را داشته باشد بايد احتياط كند و اگر ده روز بيشتر شود وهمه با نشانه هاي حيض باشد بايد عادت خويشان خود را حيض و بقيه رااستحاضه قرار دهد و اگر همه بدون نشانه هاي حيض باشد بايد در زمان عادت خويشان خود احتياط كند و اگر عادت خويشان او يكسان نيست تا هفت روزحيض است و تا ده روز احتياط كند و در صورتي كه عادت همه آنها بيشتر ياكمتر بود, از آخرين روز كمتر تا هفت روز و از هفت روز تا اولين روز بيشتراحتياط كند.
(مسأ له 2070) زني كه دفعه اول خون ديدن اوست اگر بيشتر از ده روز خون ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز نشانه استحاضه داشته باشدچنانچه خوني كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشدهمه آن حيض است ولي اگر پيش از گذشتن ده روز از خوني كه نشانه حيض دارد دوباره خوني ببيند كه باز نشانه حيض دارد بايد خون وسط را استحاضه قرار دهد و در دو طرف احتياط كند و از خون اول هم تا ده روز احتياط كند.
(مسأ له 2071) زني كه دفعه اول خون ديدن اوست اگر بيشتر از ده روز خوني ببيند كه چند روز نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه داشته باشدچنانچه خوني كه نشانه حيض دارد از ده روز بيشتر باشد بايد عادت خويشان خود را حيض قرار دهد و اگر از سه روز كمتر باشد تا زمان عادت خويشان خود احتياط كند و بقيه را استحاضه قرار دهد.
(مسأ له 2072) زني كه عادت خود را فراموش كرده است اگر بيشتر از ده روزخون ببيند بايد روزهايي را كه خون نشانه حيض دارد تا ده روز, حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد, و اگر نتواند حيض را از روي نشانه هاي آن تشخيص دهد, بنابر احتياط بايد قدر متيقن زمان احتمال بقاي عادت و هفت روز وعادت خويشان , را حيض قراردهد و در بقيه احتياط كند.
و اگر بيشتر از ده روزخون نبيند چنانچه همه با نشانه هاي حيض باشد حيض است و الا بايد احتياطكند.
مسائل متفرقه (مسأ له 2073) زني كه دفعه اول خون ديدن اوست و زني كه عادت خود رافراموش كرده است و زني كه عادت معيني پيدا نكرده و يا عادتش از بين رفته است و زني كه فقط شماره روزهاي عادتش معين است , اگر خوني ببيند كه نشانه هاي حيض داشته باشد و يقين كند كه تا سه روز طول ميكشد حيض است و در غير اين صورت بايد احتياط كند اگر چه تا ده روز طول بكشد و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده بايد عبادتهايي را كه به جا نياورده قضا نمايد.
(مسأ له 2074) زني كه عادت منظم دارد, چه وقت حيض او منظم باشد و چه شماره روزهاي حيض او و چه هر دو, اگر دو ماه پشت سر هم بر خلاف عادت خود خوني ببيند كه وقت آن يا شماره روزهاي آن يا هم وقت و هم شماره روزهاي آن يكي باشد, عادتش بر ميگردد به آنچه در اين دو ماه ديده است .
مثلا اگر از روز اول ماه تا هفتم خون ميديده و پاك ميشده چنانچه دو ماه ازدهم تا هفدهم ماه , خون ببيند و پاك شود, از دهم تا هفدهم , عادت او ميشود.
# مقصود از يك ماه , از ابتداي خون ديدن است تا سي روز, نه از روز اول ماه تاآخر ماه .
(مسأ له 2075) زني كه معمولا ماهي يك مرتبه خون ميبيند اگر در يك ماه دومرتبه با نشانه هاي حيض خون ببيند, اگر روزهايي كه در وسط پاك بوده از ده روز كمتر نباشد بايد هر دو را حيض حساب كند.
(مسأ له 2076) اگر سه روز يا بيشتر خوني ببيند كه نشانه حيض دارد, بعد ده روز يا بيشتر خوني با نشانه هاي استحاضه ببيند و مجددا خوني به نشانه هاي حيض ببيند بايد خون اول و آخر را حيض حساب كند.
(مسأ له 2077) اگر زن پيش از ده روز پاك شود و بداند در باطن خون نيست بايد براي عبادتهاي خود غسل كند ولي اگر بداند پيش از تمام شدن ده روزدوباره خون ميبيند بايد غسل كند و در مدتي كه در وسط پاك است احتياطكند.
(مسأ له 2078) اگر زن پيش از ده روز پاك شود و احتمال بدهد كه در باطن خون باشد بايد خود را وارسي كند, پس اگر پاك بود غسل كند و عبادتهاي خود را به جا آورد و اگر كاملا پاك نشده بود در صورتي كه احتمال بدهد قبل ازده روز پاك شود بايد احتياط كند تا از داخل هم پاك شود و اگر بداند بيش از ده روز ادامه خواهد داشت بايد مقدار عادت خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
(مسأ له 2079) اگر چند روز را حيض حساب كند و بعد بفهمد حيض نبوده است بايد عبادات خود را قضا نمايد و اگر چند روز به گمان اينكه حيض نيست روزه بگيرد و بعد بفهمد حيض بوده است بايد آن روزه ها را قضا نمايد.
استحاضه غير از خون حيض و نفاس و زخم و جراحت هر خوني كه از رحم زن خارج شود, خون استحاضه نام دارد.
نيز هر خوني كه قبل از بلوغ يا بعد از يائسگي ديده شود و يا كمتر از سه روز و يا بيش از ده روز باشد, استحاضه است .
خون استحاضه غالبا كم رنگ و سرد و رقيق است و بدون فشار و سوزش بيرون ميآيد و ممكن است گاهي تيره رنگ يا سرخ و گرم و غليظ باشد و با فشار و سوزش خارج شود.
(مسأ له 2080) خون استحاضه سه قسم است : قليله (جريان كم ), متوسطه (جريان متوسط) و كثيره (جريان زياد).
استحاضه قليله آن است كه در حد لكه بيني باشد يعني اگر زن پنبه اي را داخل نمايد روي پنبه آلوده شود ولي خون درپنبه نفوذ نكند.
اگر خون در پنبه نفوذ كند استحاضه متوسطه است و اگر پنبه رافرا گيرد و سيلان داشته باشد استحاضه كثيره است به نظر عده اي از فقهأ اگر خون , پنبه را فرا بگيرد, استحاضه كثيره است اگر چه سيلان نداشته باشد و به نظر بعضي استحاضه دو قسم است : جريان كم وجريان زياد.
از نظر آنها استحاضه متوسطه نيز در حكم استحاضه قليله است .
احكام استحاضه (مسأ له 2081) در استحاضه قليله بنابر احتياط بايد براي هر نماز يك وضوبگيرد و عورت خود را, اگر خون به آن رسيده , آب بكشد و پنبه را عوض كند.
(مسأ له 2082) در استحاضه متوسطه بنابر احتياط بايد زن براي نماز صبح غسل كند و تا صبح روز بعد براي همه نمازهاي خود حتي نماز صبح وظيفه لازم در مورد استحاضه قليله را انجام دهد و اگر عمدا يا از روي فراموشي براي نماز صبح غسل نكند براي نماز ظهر و عصر غسل كند و اگر براي نمازظهر و عصر غسل نكند بايد پيش از نماز مغرب و عشا غسل كند چه خون قطع شده باشد يا نه .
(مسأ له 2083) در استحاضه كثيره بايد براي نماز صبح يك غسل , و براي نمازظهر و عصر يك غسل , و براي نماز مغرب و عشأ هم يك غسل بجا آورد وبين نماز ظهر و عصر و بين نماز مغرب و عشأ فاصله نيندازد, و اگر فاصله انداخت اشكالي ندارد, ولي بايد براي نماز بعدي دوباره غسل كند و در هرحال بنابر احتياط براي هر نماز يك وضو بگيرد و وضو را بنابر احتياط پيش ازغسل به جا آورد و اگر براي نماز عصر و عشأ وضو ميگيرد, در حال گفتن اقامه باشد.
(مسأ له 2084) مستحاضه متوسطه و كثيره كه بايد وضو بگيرد و غسل كند,بنابر احتياط لازم , اول وضو بگيرد.
(مسأ له 2085) اگر خون استحاضه پيش از وقت نماز يا قبل از خواندن نمازجريان داشته باشد و در وقت نماز قطع شود اگر چه براي آن خون , وضو وغسل انجام داده باشد, بنابر احتياط بايد موقع نماز, وضو و غسل بجا آورد.
(مسأ له 2086) اگر استحاضه قليله , بعد از نماز صبح , متوسطه شود, بنابراحتياط بايد براي نماز ظهر و عصر غسل كند و اگر بعد از نماز ظهر و عصرمتوسطه شود بايد براي نماز مغرب و عشأ غسل نمايد و در هر دو صورت براي نماز به وظائف مستحاضه متوسطه عمل كند.
(مسأ له 2087) اگر استحاضه قليله يا متوسطه بعد از نماز صبح كثيره شود بايدبراي نماز ظهر و عصر يك غسل , و براي نماز مغرب و عشأ غسل ديگري به جا آورد و اگر بعد از نماز ظهر و عصر كثيره شود, بايد براي نماز مغرب وعشأ غسل نمايد و در هر دو صورت براي نماز به وظائف مستحاضه كثيره عمل كند.
(مسأ له 2088) در استحاضه كثيره يا متوسطه اگر پيش از وقت نماز, براي نمازغسل كند, بنابر احتياط غسل او باطل است .
بلكه اگر نزديك اذان صبح براي نماز غسل كند و نماز شب را بخواند, بنابر احتياط بايد بعد از داخل شدن صبح , دوباره غسل كند و وضو بگيرد.
(مسأ له 2089) مستحاضه براي هر نمازي , چه واجب و چه مستحب , بنابراحتياط بايد وضو بگيرد و نيز اگر بخواهد نمازي را كه خوانده احتياطا دوباره بخواند, يا بخواهد نمازي را كه تنها خوانده است دوباره با جماعت بخواند,بايد تمام كارهايي كه براي استحاضه گفته شد انجام دهد.
ولي براي خواندن نماز احتياط و سجده فراموش شده و تشهد فراموش شده و سجده سهو, اگرآنها را بعد از نماز فورا به جا آورد لازم نيست كارهاي استحاضه را انجام دهد.
(مسأ له 2090) مستحاضه بعد از آن كه خونش قطع شد, فقط براي نماز اولي كه ميخواند, بايد كارهاي استحاضه را انجام دهد و براي نمازهاي بعد لازم نيست .
(مسأ له 2091) هرگاه نداند استحاضه او كدام قسم است , بنابر احتياط بايد قبل از نماز خود را وارسي كند.
(مسأ له 2092) مستحاضه اگر پيش از آنكه خود را وارسي كند مشغول نمازشود, چنانچه با قصد قربت به وظيفه خود عمل كند نماز او صحيح است ـ مثلااستحاضه اش قليله باشد و به وظيفه قليله عمل نموده باشد ـ و اگر قصد قربت نداشته باشد يا عمل او مطابق وظيفه اش نباشد مثل آنكه استحاضه اش متوسطه بوده و او به وظيفه استحاضه قليله عمل كرده باشد, نماز او باطل است .
(مسأ له 2093) مستحاضه اگر نتواند خود را وارسي نمايد, بنابر احتياط بايدطوري عمل كند كه يقين پيدا كند به وظيفه اش عمل كرده است مثلا اگرنميداند استحاضه او قليله است يا متوسطه , بايد كارهاي استحاضه قليله ومتوسطه را انجام دهد, و اگر نميداند متوسطه است يا كثيره , بايد كارهاي استحاضه متوسطه و كثيره را انجام دهد, و در شك بين هر سه , به هر سه وظيفه عمل كند ولي اگر بداند سابقا كدام يك از آن سه قسم بوده بايد به همان وظيفه رفتار نمايد.
(مسأ له 2094) خون استحاضه اگر در باطن باشد و از محل خود خارج نشود به طوري كه اگر وارسي كند پنبه هيچ آلوده نشود, وضو و غسل او باطل نميشودو اگر از محل خود خارج شود هر چند در حد لكه بيني باشد, وضو و غسل راباطل ميكند و بايد به وظائف مستحاضه عمل كند.
(مسأ له 2095) مستحاضه اگر بعد از نماز خود را وارسي كند و خون نبيند, اگرچه بداند دوباره خون ميآيد, در صورتيكه يقين داشته باشد قبل از وضو وغسل قبلي خون قطع شده است با وضويي كه دارد ميتواند نماز بخواند و اگربعد از وضو يا غسل يا در اثناي آنها خون ديده باشد در اين صورت اگر بعد ازنماز خون قطع شده باشد بنابر احتياط بايد بر حسب وظيفه اش وضو يا غسل بجا آورد و نمازي را كه خوانده است دوباره بخواند اگر چه بداند دوباره بعد ازنماز خون ميآيد.
(مسأ له 2096) مستحاضه تا وقتي كه اطمينان دارد خون به فضاي عورت نرسيده ميتواند خواندن نماز را تأ خير بيندازد.
(مسأ له 2097) اگر مستحاضه بداند كه پيش از گذشتن وقت نماز بكلي پاك ميشود, يا به اندازه خواندن نماز, خون بند ميآيد, بنابر احتياط بايد صبر كندو نماز را در وقتي كه پاك است بخواند.
(مسأ له 2098) اگر بعد از وضو و غسل , خون در ظاهر قطع شود و مستحاضه بداند كه اگر نماز را تأ خير بيندازد, به مقداري كه وضو و غسل و نماز را به جاآورد, بكلي پاك ميشود, بنابر احتياط بايد نماز را تأ خير بيندازد و موقعي كه بكلي پاك شد, دوباره وضو و غسل را به جا آورد و نماز بخواند.
و اگر وقت تنگ شد, بنابر احتياط به جاي هر يك از وضو و غسل تيمم كند و اگر وقت تيمم هم ندارد به همان حال نماز بخواند و بنابر احتياط بعد با غسل و وضوآنرا قضا كند.
(مسأ له 2099) مستحاضه كثيره يا متوسطه وقتي بكلي از خون پاك شد بايدغسل كند, ولي اگر بداند از وقتي كه براي نماز پيش , مشغول غسل شده ديگرخون نيامده لازم نيست دوباره غسل نمايد.
(مسأ له 2100) مستحاضه قليله بعد از وضو, و مستحاضه كثيره و متوسطه بعداز غسل و وضو بايد فورا مشغول نماز شود, ولي گفتن اذان و اقامه و خواندن دعاهايي كه استحباب آن به دليل معتبر ثابت شده , قبل از نماز اشكال ندارد ودر نماز هم ميتواند كارهاي مستحب مثل قنوت و غير آن را به جا آورد.
(مسأ له 2101) مستحاضه اگر بين غسل و نماز فاصله بيندازد, بايد دوباره غسل كند و بلافاصله مشغول نماز شود, ولي اگر بداند خون به فضاي عورت نرسيده است غسل لازم نيست .
(مسأ له 2102 ) اگر خون استحاضه جريان داشته باشد و قطع نشود, چنانچه براي زن ضرر نداشته باشد, بنابر احتياط بايد پيش از غسل و بعد از آن به وسيله پنبه از بيرون آمدن خون جلوگيري كند, ولي اگر هميشه جريان نداردفقط بايد بعد از وضو و غسل از بيرون آمدن خون جلوگيري كند, و چنانچه كوتاهي كند و خون بيرون آيد, بايد دوباره غسل كند و وضو هم بگيرد و اگرنماز هم خوانده بايد دوباره بخواند.
(مسأ له 2103 ) اگر موقع غسل خون قطع نشود غسل صحيح است ولي اگر دربين غسل , استحاضه متوسطه به كثيره تبديل شود, بنابر احتياط بايد غسل را ازسر بگيرد .
(مسأ له 2104) بنابر احتياط زن مستحاضه بايد در تمام روزي كه روزه است به مقداري كه ميتواند از بيرون آمدن خون جلوگيري كند.
(مسأ له 2105) روزه مستحاضه كثيره در صورتي صحيح است كه بنابر احتياطغسل نماز مغرب و عشاي شبي كه ميخواهد فرداي آن را روزه بگيرد وغسلهايي را كه براي نمازهاي روز واجب است , انجام دهد.
بلكه بنابر احتياطغسل نماز مغرب و عشاي شب بعد نيز شرط صحت روزه است .
و درمستحاضه متوسطه نيز بنابر احتياط بايد غسلهايي را كه براي نمازهاي روز واجب است انجام دهد.
(مسأ له 2106) اگر بعد از نماز عصر, مستحاضه شود و تا غروب غسل نكند,روزه او بنابر احتياط در صورتي صحيح است كه براي نماز مغرب و عشأ غسل كند.
(مسأ له 2107) اگر استحاضه قليله پيش از نماز, متوسطه يا كثيره شود بايدكارهاي متوسطه يا كثيره را كه گفته شد انجام دهد.
و اگر استحاضه متوسطه ,كثيره شود بايد كارهاي استحاضه كثيره را انجام دهد و چنانچه براي استحاضه متوسطه غسل كرده باشد, بنابر احتياط بايد دوباره براي كثيره غسل كند.
(مسأ له 2108) اگر در بين نماز, استحاضه متوسطه تبديل به كثيره شود بايدنماز را رها كند و غسل نمايد و بنابر احتياط قبل از غسل وضو بگيرد و وظائف ديگر را نيز انجام دهد و همان نماز را بخواند و اگر براي هيچكدام از غسل ووضو وقت ندارد, بنابر احتياط دو بار تيمم نمايد, يكي بدل از غسل و ديگري بدل از وضو و اگر براي يكي از آنها وقت ندارد بايد عوض آن تيمم كند وديگري را بجا آورد ولي اگر براي تيمم هم وقت ندارد, بنابر احتياط نماز راتمام كند و در خارج وقت قضا نمايد.
همچنين است اگر در بين نماز,استحاضه قليله به متوسطه يا كثيره تبديل شود.
(مسأ له 2109) اگر در بين نماز, خون , بند بيايد و مستحاضه نداند كه در باطن هم قطع شده يا نه , چنانچه بعد از نماز بفهمد قطع شده بوده , بنابر احتياط بايدوضو و غسل و نماز را دوباره به جا آورد.
(مسأ له 2110) اگر استحاضه كثيره , متوسطه شود, بايد براي نماز اول عمل كثيره و براي نمازهاي بعد عمل متوسطه را به جا آورد.
مثلا اگر پيش از نمازظهر, استحاضه كثيره , متوسطه شود, بايد براي نماز ظهر غسل كند و بنابراحتياط وضو بگيرد و براي نماز عصر و مغرب و عشأ فقط وضو بگيرد ولي اگر براي نماز ظهر غسل نكند و فقط به مقدار نماز عصر وقت داشته باشد, بايدبراي نماز عصر غسل نمايد و بنابر احتياط وضو بگيرد و اگر براي نماز عصرهم غسل نكند بايد براي نماز مغرب غسل كند.
و اگر براي آن هم غسل نكند وفقط به مقدار نماز عشأ وقت داشته باشد بايد براي عشأ غسل نمايد.
(مسأ له 2111) اگر پيش از هر نماز, خون مستحاضه كثيره يا متوسطه قطع شود و دوباره جريان پيدا كند, بنابر احتياط براي هر نماز بايد يك غسل به جا آورد, ولي اگر بعد از غسل و پيش از نماز قطع شود, چنانچه وقت تنگ باشد كه نتواند غسل كند و نماز را در وقت بخواند, بنابر احتياط بايد تيمم كند و نمازبخواند و همين طور است حكم وضو.
(مسأ له 2112) اگر استحاضه كثيره , قليله شود, بايد براي نماز اول عمل كثيره وبراي نمازهاي بعد عمل قليله را انجام دهد, و نيز اگر استحاضه متوسطه , قليله شود بايد براي نماز اول , عمل متوسطه و براي نمازهاي بعد عمل قليله را به جا آورد.
(مسأ له 2113) اگر مستحاضه يكي از كارهايي كه بر او واجب است حتي عوض كردن پنبه را ترك كند, نمازش باطل است .
(مسأ له 2114) مستحاضه اي كه براي نماز وضو گرفته يا غسل كرده است بنابراحتياط نميتواند در حال اختيار كاري انجام دهد كه شرط آن وضو داشتن است مثل دست زدن به خط قرآن ولي در حال ناچاري جايز است و بايد بنابراحتياط براي اين كار بر حسب نوع استحاضه , وضو و يا غسل و وضو انجام دهد و وضو و يا غسلي كه براي نماز گرفته است كافي نيست .
(مسأ له 2115) اگر مستحاضه غسلهاي واجب خود را بجا آورد چنانچه بين غسل و نماز فاصله نينداخته باشد, رفتن به مسجد و توقف در آن و خواندن سوره اي كه سجده واجب دارد و نزديكي شوهر با او جايز است .
ولي اگر بين غسل و نماز فاصله انداخته باشد, بنابر احتياط براي هر يك از اين اعمال غسل جداگانه اي انجام دهد.
و اگر غسلهاي واجب خود را انجام ندهد بنابر احتياطنميتواند اعمال ذكر شده را انجام دهد.
(مسأ له 2116) اگر زن در استحاضه كثيره يا متوسطه بخواهد پيش از وقت نماز, كاري كه مشروط به طهارت است انجام دهد, بايد غسل كند و وضو هم بگيرد.
همچنين است بنابر احتياط اگر شوهر بخواهد با او آميزش كند.
(مسأ له 2117) نماز آيات بر مستحاضه واجب است و بايد براي نماز آيات وضو بگيرد و بنابر احتياط در استحاضه متوسطه و كثيره غسل نيز بنمايد.
(مسأ له 2118) هرگاه در وقت نماز يوميه , نماز آيات بر مستحاضه واجب شود, اگر چه بخواهد هر دو را پشت سر هم به جا آورد, بايد براي نماز آيات هم تمام كارهايي را كه براي نماز يوميه او واجب است انجام دهد و بنابراحتياط نميتواند هر دو را با يك غسل و وضو بخواند.
(مسأ له 2119) بنابر احتياط, مستحاضه نميتواند نماز قضا بخواند مگر نمازي كه وقت قضاي آن تنگ شده باشد و بايد در اين صورت براي هر نماز كارهايي را كه براي نماز ادا بر او واجب است به جا آورد و بنابر احتياط نميتواند به آنچه براي نماز ادا انجام داده است , اكتفا كند.
(مسأ له 2120) رفتن به مسجدالحرام و مسجدالنبي (ص ) و توقف در مساجدديگرو خواندن سوره اي كه سجده واجب دارد براي مستحاضه اشكال ندارد,ولي آميزش شوهر با مستحاضه متوسطه يا كثيره بنابر احتياط در صورتي جايزاست كه غسل كند و چنانچه غسل كند اگر چه كارهاي ديگري را كه براي نمازواجب است مثل وضو انجام نداده باشد, آميزش شوهر با او اشكال ندارد وچنانچه براي نماز غسل كرده باشد, براي آميزش همان غسل كافي است .
(مسأ له 2121) هر خوني كه از زن خارج شود و شرائط حيض و نفاس رانداشته باشد و مربوط به بكارت يا زخم و جراحت نباشد, بنابر احتياط خون استحاضه است و اگر شك داشته باشد كه خون استحاضه است يا خونهاي ديگر, چنانچه نشانه آنها را نداشته باشد خون استحاضه حساب ميشود.
نفاس خوني كه همزمان با زايمان از زن دفع ميشود, تا ده روز خون نفاس نام دارد وزن در فاصله آلودگي به خون نفاس بايد وظيفه زن حائض را انجام دهد.
شود, در فاصله اي كه زن (مسأ له 2122) اگر خلقت جنين تمام نشده باشد و به صورت خون بسته سقط خون ميبيند, بنابر احتياط تا ده روز بايد احتياط كند.
(مسأ له 2123) خون نفاس ممكن است بعد از لحظه اي قطع شود ولي بيشتر ازده روز طول نميكشد.
(مسأ له 2124) هرگاه شك كند كه سقط كرده است يا نه , لازم نيست وارسي كندو آن خون , خون نفاس محسوب نميشود.
(مسأ له 2125) زني كه آلوده به خون زايمان است احكام حائض را دارد.
بنابراين آميزش جنسي با او و طلاق دادن وي در آن حال حرام است .
آنچه برحائض واجب يا مستحب يا حرام است , براي او نيز همين احكام را دارد.
(مسأ له 2126) وقتي زن از خون زايمان پاك ميشود بايد غسل كند و عبادتهاي خود را به جا آورد.
(مسأ له 2127) اگر از خون زايمان پاك شود و بعد از چند روز پاكي مجدداخون ببيند در صورتيكه مجموع روزهاي پاكي و ناپاكي ده روز و يا كمتر باشددر ايام پاكي بايد احتياط كند و در ايام ناپاكي نفاس است و اگر مجموع روزهاي پاكي و ناپاكي ده روز بيشتر باشد در صورتي كه روزهائي كه خون ديده بيشتر از ده روز نباشد بايد در خون دوم احتياط كند و روزهائي كه خون نديده پاك است .
(مسأ له 2128) اگر خون زايمان از ده روز بگذرد چنانچه در حيض عادت داردبه اندازه روزهاي عادت نفاس و بقيه استحاضه است و اگر عادت ندارد به مقدار عادت خويشان خود نفاس قرار دهد و تا ده روز احتياط كند و بقيه استحاضه است و بهتر است در روزهايي كه مستحاضه حساب ميشود تاهجدهم كارهايي را كه بر حائض حرام است ترك كند.
(مسأ له 2129) زني كه عادت حيض او كمتر از ده روز است , اگر بيشتر ازروزهاي عادتش خون نفاس ببيند, بايد به اندازه روزهاي عادت خود, نفاس قرار دهد و بعد بنابر احتياط تا دو روز عبادت را ترك كند و بعد از دو روز تا روز دهم احتياط كند, پس اگر ناپاكي از ده روز بگذرد روزهاي عادتش نفاس است و بقيه استحاضه و عبادتهائي كه به جا نياورده بايد قضا نمايد.
(4) (مسأ له 2130) زني كه در حيض عادت دارد اگر بعد از زاييدن تا يك ماه يابيشتر پي در پي خون ببيند, به اندازه روزهاي عادت او نفاس است و ده روزبعد اگر چه در روزهاي عادتش باشد, استحاضه است و بعد از ده روز اگرخوني كه ميبيند در روزهاي عادتش باشد و يا نشانه هاي حيض داشته باشد,حيض است و در غير اين صورت تا زماني كه ممكن است بعد از ده روز از نفاس , خون حيض باشد, احتياط كند و بعد از آن استحاضه است .
(مسأ له 2131) زني كه در حيض عادت ندارد اگر بعد از زايمان تا يك ماه يا بيشتر خون ببيند به مقدار عادت خويشان خود نفاس قرار دهد و تا ده روزاحتياط كند (5) و ده روز دوم استحاضه است و خوني كه بعد از آن ميبيند اگرنشانه حيض داشته باشد حيض و اگر نه , استحاضه است .
طلاق از آنجا كه پايه و اساس ازدواج و خانواده بر عشق و مودت است , و عشق ومودت اجباربردار نيست , اسلام بجاي ممنوع كردن طلاق و مجبور كردن زن ومرد به ادامه زندگي زناشويي , اساس ازدواج را چنان استحكام بخشيده كه درعين آزاد گذاشتن طلاق , عملا طلاق ميان مسلمانان به مراتب از ساير ملتهامخصوصا ملتهايي كه طلاق را ممنوع ميشمارند, كمتر است .
(مسأ له 2132 ) طلاق دادن مكروه است و طلاق دادن زني كه در حال بيماري است كراهتش شديدتر است .
(مسأ له 2133) اگر اختلاف زن و شوهر بالا بگيرد بايد يك نفر از خانواده مردو يك نفر از خانواده زن براي حل اختلاف انتخاب شوند و زن و شوهر بايد به داوري آنها گردن بنهند.
مثلا اگر آن دو نفر بگويند مرد بايد خانه جداگانه اي تهيه كند يا تا فلان تاريخ مهريه را به زن بدهد شوهر بايد بپذيرد.
(مسأ له 2134) مردي كه زن خود را طلاق ميدهد بايد عاقل و بنابر احتياط بالغ باشد و به اختيار خود طلاق دهد و نيز قصد طلاق داشته باشد, بنابر اين اگر اورا مجبور كنند و يا به شوخي صيغه طلاق را بگويد, طلاق صورت نميگيرد.
(مسأ له 2135) زن بايد در وقت طلاق , از خون حيض و نفاس پاك باشد وشوهرش در آن پاكي يا در حال نفاس يا حيض پيش از اين پاكي با او آميزش نكرده باشد.
(مسأ له 2136) طلاق در حال حيض يا نفاس در سه صورت صحيح است : 1. شوهرش بعد از ازدواج با او نزديكي نكرده باشد.
2. زن آبستن باشد و مرد از آبستن بودن او مطلع باشد ولي اگر معلوم نباشد كه آبستن است و شوهر در حال حيض طلاق دهد و بعد بفهمد آبستن بوده است ,آن طلاق بنابر احتياط باطل است و بايد دوباره او را طلاق بدهد و تا طلاق نداده احتياط كند و با او نزديكي نكند.
3. مرد به جهت غايب بودن نتواند يا برايش مشكل باشد كه از پاكي همسرش مطلع شود ولي در اين صورت بنابر احتياط بايد صبر كند تا حداقل يك ماه ازجدا شدن آن دو بگذرد.
(مسأ له 2137) اگر زن را از خون حيض پاك بداند و طلاقش دهد بعد معلوم شود كه موقع طلاق در حال حيض بوده , طلاق او باطل است و اگر او را درحيض بداند و طلاقش دهد بعد معلوم شود پاك بوده طلاق او صحيح است .
(مسأ له 2138) اگر مردي كه غايب است بخواهد زن خود را طلاق دهد چنانچه بتواند اطلاع پيدا كند كه زن او در حال حيض يا نفاس است بايد استعلام كند وچنانچه نتواند اطلاع پيدا كند بايد بنابر احتياط حداقل يك ماه صبر كند و بعدطلاق دهد و در صورت اول اگر او را طلاق دهد و بعد معلوم شود كه در حال حيض طلاق داده است , بايد دوباره طلاق دهد هر چند پاكي زن را از روي علائمي كه در شرع معين شده , كشف كرده باشد.
(مسأ له 2139 ) اگر با همسرش كه از خون حيض و نفاس پاك شده است آميزش كند و سپس بخواهد طلاق دهد, بايد صبر كند تا دوباره عادت شود وپاك شود.
اما اگر يائسه يا آبستن باشد و بعد از نزديكي طلاق بدهد طلاق صحيح است .
(مسأ له 2140) هرگاه با زني كه پاك است نزديكي كند و در همان پاكي طلاقش دهد اگر چه بعد معلوم شود موقع طلاق آبستن بوده است , بنابر احتياط بايددوباره او را طلاق دهد.
(مسأ له 2141 ) اگر مرد بخواهد زن خود را كه به جهت مريضي يا هر دليل ديگر حيض نميشود طلاق دهد بايد از بعد از آخرين آميزش تا سه ماه صبركند و بعد طلاق دهد.
(مسأ له 2142) طلاق بايد بنابر احتياط به عربي صحيح و با واژه طالق
(مسأ له 2143 ) اگر مردي زني را فريب دهد تا از شوهرش طلاق بگيرد و زن اوشود, طلاق و ازدواج بعدي او صحيح است اما هر دو گناه بزرگي مرتكب شده اند.
(مسأ له 2144 ) زني كه شوهرش مفقود شده است اگر بخواهد با ديگري ازدواج كند بايد نزد مجتهد عادلي برود و به دستور مخصوصي كه در شرع تعيين شده است عمل نمايد.
(مسأ له 2145) اگر مردي زن خود را نزد دو نفر كه آنها را عادل ميداند طلاق دهد, كسي كه آنها را فاسق ميداند بنابر احتياط نبايد آن زن را براي خود ياديگري عقد كند.
(مسأ له 2146 ) زني كه بطور موقت ازدواج كرده است , طلاق ندارد و جدا شدن از او به اين است كه مدت ازدواج تمام شود يا مرد بقيه مدت را به او ببخشد وشاهد گرفتن و پاك بودن از حيض لازم نيست .
احكام عده عده طلاق (مسأ له 2147) زن دائمي كه نه سال او تمام شده و يائسه نيست اگر شوهرش بااو نزديكي كند و طلاقش دهد, بعد از طلاق بايد عده نگه دارد يعني به قدري صبر كند كه دو مرتبه حيض ببيند و پاك شود و همين كه حيض سوم شروع شدعده او تمام ميشود و ميتواند شوهر كند.
(مسأ له 2148) زن يائسه و زني كه شوهرش با او نزديكي نكرده باشد, ميتواندبعد از طلاق فورا شوهر كند و لازم نيست عده نگه دارد.
(مسأ له 2149) زني كه حيض نميبيند اگر در سن زنهايي باشد كه حيض ميبينند, چنانچه شوهرش بعد از آميزش , او را طلاق دهد, بايد بعد از طلاق تاسه ماه عده نگهدارد.
(مسأ له 2150) زني كه عده او سه ماه است , اگر اول ماه طلاقش بدهند بايد سه ماه قمري يعني از موقعي كه ماه ديده ميشود تا سه ماه عده نگهدارد.
و اگر دربين ماه طلاقش بدهند, بايد باقي ماه را با دو ماه بعد از آن و نيز كسري ماه اول رااز ماه چهارم عده نگهدارد تا سه ماه تمام شود, مثلا اگر غروب روز بيستم ماه طلاقش بدهند و آن ماه بيست و نه روز باشد بايد نه روز باقي ماه را با دو ماه بعد از آن و بيست روز از ماه چهارم عده نگهدارد, و بنابر احتياط از ماه چهارم بيست و يك روز عده نگهدارد تا با مقداري كه از ماه اول عده نگهداشته سي روز شود.
(مسأ له 2151 ) اگر زن آبستن را طلاق دهند, با به دنيا آمدن يا سقط شدن بچه ,عده او تمام ميشود.
اما اگر بطور نامشروع آبستن شده باشد بنابر احتياط باوضع حمل , عده اش تمام نميشود.
(مسأ له 2152) زني كه بطور موقت ازدواج كرده است اگر يائسه نباشد چنانچه مدت ازدواج تمام شود يا شوهر بقيه مدت را ببخشد بايد به مقدار دو حيض كامل يا دو پاكي (هر كدام بيشتر است ) از ازدواج بعدي خودداري كند و اگرحيض نمي بيند چهل و پنج روز بايد صبر كند و اگر حامله باشد بنابر احتياطبايد به مقدار 45 روز و يا وضع حمل (هر كدام كه بيشتر باشد) عده نگهدارد.
(مسأ له 2153) ابتداي عده طلاق از موقعي است كه خواندن صيغه طلاق تمامشود, چه زن بداند طلاقش داده اند يا نداند, پس اگر بعد از تمام شدن عده بفهمد كه او را طلاق داده اند, لازم نيست دوباره عده نگهدارد.
(مسأ له 2154 ) زني كه رحمش را برداشته يا لوله هاي رحمش را بسته است نيزواجب است عده نگه دارد.
عده فوت شوهر (مسأ له 2155) زني كه شوهرش فوت كرده است اگر آبستن نباشد بايد تا چهارماه و ده روز از شوهر كردن خودداري كند اگر چه يائسه يا صغيره يا متعه باشديا شوهرش با او آميزش نكرده باشد و اگر آبستن باشد بايد تا وضع حمل صبركند و اگر وضع حمل قبل از چهار ماه و ده روز صورت گيرد بايد تا چهار ماه وده روز صبر كند.
(مسأ له 2156) زني كه در عده وفات است نبايد آرايش كند و سرمه بكشد يالباس زينتي و يا رنگارنگ بپوشد.
ولي نظافت بدن و لباس , شانه كردن مو,گرفتن ناخن و حمام رفتن مانعي ندارد.
(مسأ له 2157) اگر زن يقين كند كه شوهرش مرده و بعد از تمام شدن عده وفات , شوهر كند, چنانچه معلوم شود شوهر او بعدا مرده است , بايد از شوهردوم جدا شود و در صورتي كه آبستن باشد, به مقداري كه در عده طلاق گفته شد, براي شوهر دوم عده طلاق و بعد براي شوهر اول عده وفات نگهدارد واگر آبستن نباشد, براي شوهر اول عده وفات و بعد براي شوهر دوم عده طلاق نگهدارد و مبدأ عده وفات را از وقتي حساب كند كه خبر صحيح فوت شوهربه او رسيده باشد.
(مسأ له 2158) در صورتي كه شوهر غائب يا در حكم غائب باشد عده وفات اواز زماني است كه زن از مرگ شوهر مطلع ميشود.
بلكه در غير اين صورت هم بنابر احتياط از زمان اطلاع , عده را حساب كند و در فاصله زمان مرگ تا زمان اطلاع نيز بنابر احتياط احكام عده را مراعات كند.
(مسأ له 2159) اگر زن بگويد عده ام تمام شده است در صورتي از او پذيرفته ميشود كه اولا مورد اتهام نباشد بلكه بنابر احتياط بايد مورد وثوق باشد و ثانيااز طلاق يا فوت همسرش به قدري بگذرد كه تمام شدن عده در آن مدت ممكن باشد.
طلاق بائن و طلاق رجعي (مسأ له 2160) طلاق بائن طلاقي است كه بعد از آن مرد حق ندارد بدون عقدمجدد با زن ارتباط زناشوئي برقرار كند و آن شش قسم است : طلاق زن كوچكتر از نه سال , طلاق زن يائسه , طلاق زني كه شوهرش بعد از عقد با اوآميزش نكرده باشد, طلاق سوم , طلاق خلع و مبارات , طلاق حاكم (درموردي كه مرد نه هزينه زندگي زن را ميدهد و نه او را طلاق ميدهد).
در غيراين موارد مرد ميتواند تا وقتي كه زن در عده است به او رجوع كند, طلاق درغير از موارد فوق را طلاق رجعي گويند.
(مسأ له 2161) كسي كه زنش را طلاق رجعي داده حرام است او را از خانه اي كه موقع طلاق در آن خانه بوده بيرون كند مگر در بعضي موارد ( مثل آنكه باديگران روابط نامشروع داشته باشد).
بر زن نيز حرام است براي كارهاي غيرضروري از خانه بيرون رود.
رجوع كردن بعد از طلاق (مسأ له 2162) مرد با هر گفته يا عملي كه حاكي از رضايت مجدد او به زندگي زناشوئي باشد ميتواند به همسرش رجوع كند و نيازي به شاهد گرفتن نيست ولي اگر بعد از انقضأ عده بگويد در عده رجوع كرده ام , لازم است اثبات نمايد.
(مسأ له 2163) مردي كه زن خود را طلاق رجعي داده است اگر مالي از اوبگيرد تا در ازاي آن , حق رجوع نداشته باشد حق رجوع او از بين نميرود و آن مصالحه باطل است .
اما اگر بر اين مصالحه كنند كه كه رجوع نكند, مصالحه صحيح است و اگر رجوع كند اشكال دارد و بايد احتياط ترك نشود.
(مسأ له 2164) اگر زني را دو بار طلاق دهد و به او رجوع كند يا دو بار طلاق دهد و بعد از هر طلاق عقدش كند يا بعد از يك طلاق رجوع كند و بعد ازطلاق ديگر عقد كند بعد از طلاق سوم آن زن بر او حرام ميشود ولي اگر بعد ازطلاق سوم با ديگري ازدواج كند و از او جدا شود با سه شرط شوهر اول ميتواند دوباره او را به عقد خود در آورد : 1. عقد شوهر دوم عقد دائم باشد.
2. شوهر دوم بالغ باشد و با او از جلو آميزش كند به نحوي كه هر دو لذت ببرندو انزال صورت گيرد.
3. طلاق يا عده وفات شوهر دوم تمام شود.
طلاق خلع (مسأ له 2165) زني كه از شوهرش به حدي تنفر دارد كه بيم دارد ادامه همسري باعث ارتكاب گناه شود, اگر مهريه يا مال ديگري به شوهرش ببخشد كه او راطلاق دهد چنين طلاقي , طلاق خلع نام دارد.
براي چنين طلاقي مرد بايد بنابراحتياط بگويد: زوجتي فاطمة خالعتها علي ما بذلت هي طالق .
(مسأ له 2166) اگر زن , كسي را وكيل كند كه مهريه اش را به شوهر ببخشد,احتياط آن است كه آن شخص از طرف مرد, وكيل در اجراي طلاق نشود.
طلاق مبارات (مسأ له 2167) اگر زن و شوهر هر دو يكديگر را نخواهند و زن مالي به مردببخشد تا او را طلاق دهد آن طلاق را مبارات گويند.
براي چنين طلاقي , پس ازآنكه زن مالي را بذل نمود, مرد بايد بنابر احتياط بگويد: بارأ ت زوجتي فاطمة علي مهرها فهي طا لق
(مسأ له 2168) صيغه طلاق خلع و مبارات , بنابر احتياط بايد به عربي صحيح باشد ولي آن قسمت كه به عهده زن است ميتواند به غير عربي باشد مثلا زن بگويد: براي طلاق مهريه ام را به تو بخشيدم .
(مسأ له 2169) اگر زن در بين عده طلاق خلع , يا مبارات از بخشش خودبرگردد, شوهر ميتواند رجوع كند و بدون عقد مجدد او را زن خود قرار دهد.
(مسأ له 2170) مالي را كه شوهر براي طلاق مبارات ميگيرد بنابر احتياط بايدكمتر از مهريه باشد ولي در طلاق خلع اگر بيشتر باشد اشكال ندارد.
لعان مراسم نفرين زن و شوهر به يكديگر در حضور قاضي در پي اتهام زنا از طرف شوهر به زن و يا انكار انتساب بچه به خود (مسأ له 2171) مرد حق ندارد به مجرد احتمال ياگمان و يا شايعه و يا حتي خبرشخص ثقه به زن خود نسبت زنا دهد, و يا فرزندي را كه از زن او متولد شده وممكن است از او باشد از خود نفي كند.
و اگر به زن نسبت زنا داد در صورت شكايت زن بر او حد جاري ميشود; مگر اينكه چهار شاهد عادل بياورد و يانزد حاكم شرع لعان
ولي اگر در مقابل لعان مرد, زن نيز نزد حاكم شرع لعان كند حد از او نيز برطرف ميشود.
(مسأ له 2172) لعان براي اثبات زنا صحيح است و بايد نزد حاكم شرع انجام شود; ولي بنابر احتياط براي انكار فرزند نبايد لعان انجام شود.
و كيفيت لعان در اوايل سوره نور
(مسأ له 2173) پس از انجام لعان احكام زير بر آن جاري ميشود: 1ـ زن و شوهر از يكديگر جدا ميشوند.
2ـ زن بر اين مرد حرام ابدي ميشود.
3ـ حد از كسي كه لعان كرده برطرف ميشود.
4ـ اگر براي انكار فرزند لعان انجام شود چون بر خلاف احتياط است بايدنسبت به محرميت فرزند با مرد و خويشان او و نيز نسبت به ارث بردن آنها ازيكديگر احتياط شود و با طلاق از يكديگر جدا شوند.
ولي بين فرزند و مادر وخويشان مادري نسبت خويشي ثابت است و از يكديگر ارث ميبرند.
پاورقي
1- آية الله شبيري زنجاني .
-2- زن قرشي
زني است كه نسب او از طرف پدر به نضربن مالك كه يكي از اجداد پيامبر
اكرم6 است , برسد.
بنابراين زنان سيده همه قرشي هستند.
3- راجع
به وزن دينار شرعي در بين محققان اختلاف نظر وجود دارد و آنچه ذكر شد
موافق با احتياط است .
4- در اين مسأ له احتياط بين همه فتاوا ممكن نيست
5- بعضي فقها ميگويند بايد ده روز اول را نفاس قرار دهد.